گچبری و تاریخچه آن
هنر گچبری از دیر باز درمعماری جهان و ایران وجود داشته و موجب زیبائی درون و بیرون بناها و ساختمانها شده است، و جلوهائی دیگر به معماری داده است. این هنر در هر گوشه جهان، متناسب با آداب و علائق و نیز فرهنگ در هر زمان سیروتکامل خاص خود را داشته و از بینش هنرمندان نیز متأثر شده است، اما یک عامل عمده که همواره تمام مسائل زندگی بشر و هنر او را تحت تأثیر گذاشته و به شکلگیری و تکامل آن جهت داده است، دین بوده است.
طبیعتاً در کشور ما ایران هم این عوامل تأثیرگذار بوده است، تمدن ایران باستان و دورههای مختلف تاریخی و حکومتی و بعدها هم اسلام به عنوان دین مردم در این رهگذر موثر بودهاند.
گچبری و تاریخچه آن:
معماری ایران از شروع دوران آغاز تاریخی و دوران هخامنشی و سپس در دورانهای اشکانی و ساسانی، به مسئلهگچ و گچبری و گچکاری توجه نموده و از آن به عنوان یک ماده سازنده و استوار بهرهگیری شده است، کما اینکه به عنوان ملاط جهت طاقها و جرز دیوارها از آن سود جستهاند.
پس از سپری شدن عصر حکومت پاتیان که خود در این زمینه دارای سبک و تمدن و هنر خاصی بوده و از روشهای یونانی و یا هلنیستی نیز استفاده میکردند، ساسانیان به نوآوری و ابتکاراتی جدید در این زمینه دست زده و به این هنر با ویژگیهای خاص خود توجه نموده و بزودی توانستند عواملی نوظهور، از جمله اشاعه و گسترش طاق و طاقسازی و در مراحل تکمیلی کاخسازی را رونق دوبارهای بخشند که نمونه این کاخها معرف یک هنر خاص در یک عنصر خاص بوده و در پایان این عصر رونق بخش هنرهای اسلامی و تأثیرگذاری بر آثار این عصرها گردید.
سادهترین نمونه معماری عصر ساسانیان که بدون بکارگیری چوب و مصالح سنگ، جزآثار برجسته و ماندگاری است که از گچ و نی ساخته شده و نمونه ارزندهای است از کاربرد گچ در ساخت بناء چهار طاقینیا و نسا یا نیزار در نزدیکی کاشان است، که آتشکدهای در جوار چشمهای مابین کاشان و دلیجان واقع شده است.
مشخصههای بارز چهار طاقی نیسار
هنرمندان عصر ساسانی علاوه بر بهرهگیری از گچ به عنوان ملاط، در زمینه طرحاندازی گنبد نیز از این ماده بهره مؤثری گرفتهاند، در سرطاقیهای هلالی شکل نیز از گچ به مقدار فراوان استفاده، شده است، چهارطاقی نیسار یا نیزار در مجموع کاربرد سهگانه گچ را در عصر ساسانی و هنر گچبری آنان نشان میدهد:
۱- به کارگیری گچ به عنوان ملاط
۲- به کارگیری گچ برای زدن نیم قوسهای زیر گنبد
۳- به کارگیری گچ برای هلالهای گچی
مراحل سهگانه فوق، پس از اندکی جهت شکوه بخشیدن به کاخهای عظیم به صورت طاقها، ایوانها و گنبدهای سترگ به کارآمده در عصر پرشکوه اسلام در مساجد و مدارس و امامزادههای قدیمی وارد گردید و در هلالی چهار ایوانیها، گنبدهای بلند عصر اسلامی و سردرهای باشکوه به صورت پوشش دیده میشود.
ابتدا محل گچبری و تاریخچه آن یا به عبارتی محلی که باید تزئینات و استوکهای گچی در آن زده شود و دوم نحوه عرضه اثر گچبری و نمایش این هنر، تزئین این هنر، تزئین روی دیوار و ستونها در زمان ساسانیان تکامل یافته و در دوران اسلامی مورد تقلید واقع شد.
هنرمندان در این دوران برای تنوع بخشیدن به تزئین آنها، فرمهای مختلف گچبری را برروی ستونها پیاده کرده و دربرخی موارد که قطر ستونها زیاد بوده و ظرافت درآنها دیده نمیشود، با ایجاد نقوش عمودی و موازی، این نقیصه را برطرف و ضخامت را به نوعی ظرافت تبدیل میکردهاند و در همین راستا هنرمندان این فن تمایل داشتهاند.
هم ردیف حجاریهای عظیم هخامنشی از شاهکارهای عهد خود در آثار گچبری و تاریخچه آن، آثار ارزندهای را آشکار سازند، تا آنجا که در کاخ تیسفون ۸ نوع و در کیش ۴۰ نوع مختلف موتیف و عنصر تزئینی ایجاد کردند که رونق هنرمندان و تنوعطلبی آنها را نشان میدهد.
گذشته از کاربرد گچ و گچبری و تاریخچه آن برروی بنا میتوانیم این هنر را به صورت مجسمه برجسته و نیم برجسته و یا مجسمههای تزئینی بیاییم که در عصر ساسانی به نهایت درجه ظرافت و تکامل خویش رسید، بویژه در زمینه تقوش انسانی و یا صورت سازی و شمایلسازی منع و آثار گچبری و تاریخچه آن به همان نقوش هندسی و گیاهی و یا ترکیب و تلفیق نقشها با یکدیگر محدود گردید.
طبقه بندی موتیفها
تحولات انجام شده در هنر گچبری و تاریخچه آن به ویژه در عصر ساسانیان موجب گردیده که موتیفهای ابداعی رونق فراوان یافته و پربارتر از دوره پیشین راه کمال را به پیمایند، از نتایج بررسی انواع موتیفها و عناصر تزئینی، محققین بر این اعتقادند که به طور کلی میتوان این گونه عناصر را در چهار دسته بارز و مشخص، تقسیم نمود:
الف: نقوش هندسی که شامل طرحهای استیلیزه هم میشوند.
ب: نقوش گیاهی که شامل شاخ و برگها، نقش پالمت، دوزت و کنگره است.
ج: نقوش حیوانی و انسانی که شامل فرمهای اساطیری نیز میشود و نیز تلفیق هرسه با هم.
د: نقش خط و کتیبه در آثار گچبری
نقوش هندسی:
این نوع نقوش، از خطوط مستقیم و شکسته در حالات مختلف در کارهای گچبری و تاریخچه آن به چشم میخورند و غالباً در حاشیه متن گچبری به کار آمده است، در برخی از نقشهای باقیمانده از نوع یاد شده آثار رنگآمیزی با رنگهای طلائی، یاسمین، لاجوردی، ارغوانی و سبز تیره دیده شده است.
لازم به ذکر است که در نقوش هندسی کمتر با شکل کثیرالاضلاع برخورد شده است اما نقش مستطیل جهت کادربا قاب و یا مربع در آثار کیش، تیسفون و در یکی از نقشهای شکارگاهی متعلق به آثار گچبری چال ترخان مشاهده شده است.
در دوران اسلامی، نقش کثیرالاضلاع در فرم هندسی جلوه مینماید، به طور مثال در آثار گچبری عهد سلجوقی با آن که ادامه دهنده کارهای گچبری ساسانی است با این حال از موتیفهای غربی نیز سود بردهاند.
نقوش گیاهی:
به طور کلی معروفترین نقوش گیاهی مورد استفاده در آثار گچبری و تاریخچه آن را میتوان بدین شرح نام برد: نقوش- پالمت- تاک و پیچک، گل نیلوفر، نقش انگور و انار، بلوط، برگ انجیر، نقشهایی شبیه به برگ استیلیزه انجیر، نخل، کنگر و برگ نیلوفر.
در برخی از طرحهای گیاهی، ترکیبی از نقوش هندسی هم جای خود را باز کردهاند، منتهی با اندکی تغییر و با کاربردی از طرحهای استیلیزه که نمونه عالی این ترکیب در کاخ تیسفون به دست آمده و اینک زینت بخش موزه مترو پولتین در نیویورک است.
نقوش حیوانی و انسانی و تلفیق آنها در آثارگچبری
در بسیاری از آثار گچبری و تاریخچه آن میتوان موتیفهای انسانی را ملاحظه نمود که در جوار نقش پردازی بر روی گچ دیوارها توانستهاند با امکانات محدود آن زمان مجسمه و یا نقش برجستههای گچی را به وجود آورند.
با اندکی بررسی بر روی سفالهای منقوش در خواهیم یافت که نقوش حیوانی و انسانی در اغلب آثار سفالینه دوران تاریخی و سپس در دیگر آثار دوران تاریخی به کار رفتهاند، سفالهای شوش، سیلک، گیان نمونههای بارز از به کارگیری نقش انسان و حیوان ولو به صورت استیلیزه بر روی ظروف سفالین و نمونههای بارز از معماری و روش استفاده از این گونه نقشها با تغییراتی در بناها و گچبریهاست.
سرانجام بار دیگر با اندکی رنگآمیزی و دگرگونی، مجدداً بر روی سفالهای لعابدار و ساده عصر اسلام ظهور کرد، سفالهای نیشابور، کاشان، سبزوار، گرگان همراه با طرحهای اسلیمی و نقوش گل و بوته و خط کوفی نمونههای بارز و زیبا از این نقشآفرینی است که در دوران اسلامی مورد توجه قرار گرفت، نقوش معروف حیوانی که در آثار گچبری ظاهر شدهاند.
گراز، غزال، اسب، شیر، عقاب، شتر وبرخی پرندگان کوچک هستند که بیشتر در فضاهای خالی به کار رفتهاند. نفاست و ارزش این گونه طرحها، به خاطر هارمونی و هماهنگی بین نقشهای انسانی و حیوانی از یک سو و نقوش گیاهی از دیگر سو میباشد.
از معروفترین طرحهای حیوانی میتوان از نقش دو گوزن یکی بدون شاخ و دیگری با شاخهای بلند و در حال شکار شدن را یاد کرد که در کنار درخت مو در حال خوردن انگور میباشند، در این طرح نقش حلزونی و برگ تاک و خوشه انگور جلوه خاصی به استوک گچبری و تاریخچه آن که در قاب مربع شکل قرار دارد، دادهاند.
معماری و آثار گچبری
کاخ فیروزآباد: این کاخ منسوب به اردشیر ساسانی است و این بنا از معدود بناهای باشکوهی است که در دوره ساسانی و با استفاده از سنگوارههای عظیم بر پا شده است، این کاخ ترکیبی است از طاقهای پذیرایی و ساختمانهای اختصاصی که اینک ویرانهای بیش نیست، نمونه معماری کاخ، چهار طاقی وسیع و زیبای آن است که نمونه اولین بنای طاقدار ساسانی است، در این بنا ضمن تزئینات و حجاریهای مرمرین از تزئینات گچبری و تاریخچه آن هم بهره جستهاند.
کاخ تیسفون: عظیمترین کاخ ساسانی با مساحتی حدود ۱۲ هکتار و ایوان بلند آوازه آن به نام طاق کسری، این بنا روی صفه بر پا شده و طاق بزرگ در مرکز آن است به جز تزئینات ورقههای مسی و طلایی و نقرهای، سنگهای مرمرین رنگی، موزائیک و شیشه، سرانجام گچبریهایی با طرحهای متنوع زینت بخش این کاخ و سراسر ایوان آن بودهاند.
نمونههای معروف مکشوفه از استوکهای گچی شامل یک عدد مجسمه نیم تنه برجسته، یک قطعه گچبری و تاریخچه آن از سیمرغ، یک قطعه استوک صلیبی شکل، که این آثار در موزه متروپولیتن و موزه برلین میباشند.
کاخ چال برخان: از آثار گچبری و تاریخچه آن، آنچه بیش از همه بر چشم مینشیند، آثاری است مربوط به کاخ چال ترخانری که بیشک اگر این کاخ جان سالم بدر برده بود، میتوانست یک موزه عظیم از کارهای گچی و گچبری و تاریخچه آن باشد.
این کاخ منسوب به بهرام گور بوده و چون در منطقهای از دشت نزدیک شهرری قرار داشته است، لذا به صورت محل شکار و استراحتگاه بهرام محسوب میشده است.
از آثار بدست آمده در این بنا میتوان به استوکهای گچبری و تاریخچه آن، بیشتر مشتمل برخشتهای مربع، نقوش سه گانه هندسی، گیاهی، حیوانی نقش شکارگاه و صحنههای مختلف شکار، نقش برجستههای گچی از حیوان و انسان، نقش بهرام در حال شکار و استوک دیگر پادشاهان ساسانی را سوار بر اسب نام برد.
کاخ بیشاپور: این بنا که تصویری از نمونه گچبری و تاریخچه آن در صفحه قبل آمده است، از جمله آثار با ارزش ساسانی است که بی شبهه از نظر کاربرد معماری و تزئینات داخلی از آن اثری جالب و در خور توجه، ساخته است.
نقش خط و کتیبه در آثار گچبری: از اینگونه آثار هم چنین بر میآید که شیوه به کارگیری خط برروی گچ از عهد اشکانیان شایع شده باشد، اما چون در این زمینه اثری نیست، همواره تصور میرود که ساسانیان رواج خط را با طرح اندازی بر روی گچ متداول ساختند که همراه موتیفهای اولیه به کار برده میشده است.
این روش در دوران اسلامی نیز تداوم یافته و رو به تکامل نهاد و در نتیجه باعث شد تا طرحهای اسلیمی و ختایی روی کارآید و زینت بخش آثار اسلامی گردد، چه هنرمندان این عصر با خطهای، دکورایتو و بازی با آنها، نقشهای زیبایی از خطوط کوفی را که بعدها به نام کوفی گلدار و ساده و غیره معروف گشت، به وجود آوردند که ما امروز اغلب کتیبههای قدیمی اسلامی را که کتیبههای گچی هستند مشاهده مینماییم.
در قالبهایی که از قبل برای همین منظور آماده نمودهایم میریزیم قالبهای ما باید از کف صاف و کاملاً تختی برخوردار باشد تا پس از آنکه کار از قالب درآمد و آماده، انتقال طرح شد در اینجا طرح ما نوشته است ولی از همین روش برای برش دادن شکل گلها و گاه حیوانات هم استفاده میشود.
از سطحی صاف و صیقلی برخودار باشد، در ضمن هنگامی که گچ آماده خود راکه هنوز سفت نشده و حالت دوغ غلیظ را دارد میخواهیم در قالبهای خود بریزیم تا قالبی تخت و یکنواخت بدست بیاوریم ابتداء قالبهای خود را درحالت تراز قرار میدهیم و بعد گچ آماده را در داخل قالبها ریخته و به اندازه کاری که باید انجام بدهیم.
قالبگیری کرده و کار تخت و صاف را آماده میکنیم، نکتهای که در اینجا باید توجه داشت و از اهمیت هم برخوردار است، این است که ضخامت کارها در قالب باید همه یکسان و به یک اندازه باشد یا پس از اجرای کار چیدن نوشتهها در کنار هم کل کار از ارتفاع یکسان و یکنواختی برخوردار شود.
پس از اینکه کار در درون قالبها به اصطلاح گرفت و سفت شد آنها را از قالب جدا میکنیم، و صبر میکنیم تا کار کاملاً خشک شود، وقتی کار تمام شد و آماده شد طرح یا نوشته خود را بر روی بلوکهای آماده گچی که تهیه کردهایم انتقال میدهیم، پس از این مرحله نوبت به برش حروف و نوشتهها میرسد.
نوشتهها را در این مرحله با اره موئی همانند معرق چوب برش داده و پس از تمام شدن این مرحله کار ما شاید روی دیوار چنین است و یا حتی سقف مساجد و اماکن مقدس و یا نمازخانهها و حتی دیوار مدارس و منازل اجرا شود و به این قسمتها منتقل شود.
کار انتقال و چسباندن نوشتهها برروی دیوار بوسیله چسب چوب و میخ انجام میشود و چنانچه کار و نوشتههای ما از ضخامت و وزن بیشتری برخوردار باشد از رولپلاک و پیچ استفاده میکنیم مخصوصاً اگر این نوشتهها در سقف نصب بشوند، پس از این مرحله نوبت به رنگ زدن کار میرسد، برای رنگ زدن ما از کتیبههای قدیمی و بناهای تاریخی و رنگآمیزی آنها استفاده میکنیم تا کارمان حالتی سنتی داشته باشد.
نوع دیگر این کار به صورت کنده کاری شبیه منبت بر روی بلوکهای آماده شده اجرا میشود، در این شیوه هم پس از انتقال طرح بروی بلوک گچ کارمان را شروع کرده و با همان ابزار نسبت کاری شروع به کار میکنیم، در این شیوه میتوان به دو صورت کارکرد در شیوه اول میتوان اطراف و پیرامون نوشتهها را کندهکاری نمود و گود انداخت تا در نهایت نوشتههای ما و یا همان کتیبه ما به صورت برجسته مشخص شود که هم به این روش کار میشود.