تبلیغات رسانه
تبلیغات در درجه اول یک هنر ، درجه دوم یک صنعت و در درجه سوم یک رسانه است. رسانهای که خود را در غالب رسانههای دیگر مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات و در دهه جدید توسط اینترنت و گوشیهای تلفن همراه به نمایش میگذارد. اما براستی کدم یک از رسانههای تبلیغات مؤثرتر هستند؟
باکنون اجماع خاصی میان پیشکسوتان و متخصصان علم تبلیغات پیرامون تأثیرگذارترین رسانه تبلیغاتی به وجود نیامده است. گروهی تلویزیون را مهمترین رسانه تبلیغات معرفی میکند و برخی رسانههای مکتوب مانند مطبوعات را مفیدتر میدانند.
عدهای رادیو را به عنوان بهترین وسیله برای جذب مشتری نام میبرند و گروهی، پوستر و تراکت را ارجح میدانند. آنچه مسلم است تواناییهای رسانههای گروهی، آنقدر زیاد است که میتوانند جامعه را سریع، به شدت و برای مدت طولانی تحت تأثیر قرار دهند.
اما اینکه کدام رسالنه در امتناع مخاطبان، توانایی بیشتری دارد. هنوز مورد مباحثهای است. عدهای معتقدند تلویزیون میتواند انحصار تبلیغات را در سراسر جهان به دست آورد، چرا که از ابزارهای سه گانه دیداری، شنیداری و خواندنی، به بهترین نحو ممکن استفاده مینمایند.
بسیار سریع السیر و سریع الاثر است و فوقالعاده فراگیر برای تحت تأثیر قرار دادن افراد، نیاز به سواد مخاطب نداشته و راههای امتناعسازی فوقالعادهای در اختیار دارد. در مقابل مخالفین اعتقاد دارد پیام تلویزیونی به سرعت نیز فراموشی میشود. بنابراین تأثیر مداوم و دراز مدت ندارد.
برابر تقریبی رادیو و تلویزیون
سازندگان محصولات، مبالغ زیادی هزینه میکنند تا ما را برای خرید محصولاتی که آنها تولید کردهاند، قانعکننده نفود آشکارتر از این امکان ندارد. تأثیر تصاویر تلویزیونی بسیار زیاد و غیر قابل انکار است، چنانچه هر انسانی در روز پنج ساعت تلویزیون نگاه کند، هر هفته حدود سی و پنج ساعت از عمر خود را با تلویزیون میگذارند و به طور متوسط در هراز و یکصد تبلیغات را در هفته میبیند چنانچه از هر صد مورد آگهی فقط یک مورد آن تاثیر گذار باشد، حداقل بیست و یک آگهی باعث جذب مصرف کننده میشود.
آیا وسیلهای تأثیر گذارتر از تلویزیون سراغ دارید؟!
در کنار تلویزیون، رادیو نیز قابلیت تأثیرگذاری بسیاری دارد و به جز در موارد خاص، همان قدرتی را که تلویزیون از آن به هر میبرد، به نمایش میگذارد. به نظر برخی، به استثناء مواردی که تنها با دیدن میتوان پیام را منتقل نمود، رادیو از قابلیتهای بیشتری نسبت به تلویزیون برخوردار است که مهمترین آن را عدم دقت تمرکز لازم جهت انتقال پیام به مخاطب میدانند.
یعنی مخاطب در حال رانندگی و یا انجام امور روزانه، بدون نیاز به تماشا کردن، میتواند از رادیو به بهترین نحو استفاده کند . ضمن آن که رادیو میتواند بدون نیاز قطعی به برق، مصرف کنندگان را برآورده سازد.
سر انتقال پیام در رادیو (همانگونه که ذکر شد به غیر از برخی استثناها) دقیقاً به اندازه تلویزیون است و در بیش از ۷۳/۹۸ درصد، تمام مطالب تلویزیون را میتوان از طریق رادیو منتقل نمود.
شاید اولین سخنرانی تبلیغاتی و یا آگهی پخش شده از رادیو را بتوان به «مارکونی» نسبت داده چرا که چندی بعد از آنکه رادیو توسط این دانشمند ایتالیایی اختراع شد، خود او طی خطابهای به مردم گفت: دیگر دوران ناآگاهی و بیاطلاعاتی به پایان رسید از این پس همه میتوانند برای اطلاع از وقایع و رویدادهای مهم جهان، به مغازه آقای «فابریستو» رفته و با خرید یک دستگاه رادیو، با جهان همراه شوند.
ماندگاری پیام مطبوعات
سومین رسانهای که تبلیغات، نسبت به تأثیرگذاری آن اطمینان بیشتری داشته و بیش از مورد اقبال عمومی واقع میشود، مطبوعات است. تاریخ مطبوعات ثابت میکند که این صنعت همیشه توانسته خود را با نیازهای خوانندگان هماهنگ سازد.
دگرگونی بنیادین در مورد ساختار، محتوا و شکل مطبوعات بهترین نشانه ادامه این راه است. کثرت مطبوعات، یکی از موارد برتری آن نسبت به رادیو و تلویزیون است، که طبعاً تعداد فرستندههای بسیار محدودتری دارند. برآورده شده که میزان پخش نیم ساعت مطلب از رادیو، برابر با نصف صفحه مطلب روزنانههای معمولی است. ترتیب به تنظیم برنامههای رادیویی یا تلویزیونی، به طور کلی محدودتر از صفحهپردازی و تنظیم مطالب روزنامه است.
در حالی که یک برنامه رادیویی یا تلویزیونی را ، به مراتب سریعتر و آسانتر از چاپ یک روزنامه میتوان پخش کرد. به عبارت دیگر ارزش زمان برای مطبوعات و رقبای دیرینهاش یکسان نیست. اما شاید بزرگترین رجحان روزنامه نسبت به رادیو و تلویزیون این است که وقتی مطلبی در روزنامه یا مجله چاق شد باقی میماند، ولی در رادیو و تلویزیون، مطلبی که پخش شد در یک زمان، همه جا گسترده میشود ولی بعد به صورتی فرار و ناپایدار میگریزد.
در مورد وجوه اشتراک رادیو و تلویزیون با مطبوعات، میتوان گفت که در بسیاری از موارد، مطالب آنها با هم قابل مقایسه است . هدف هر دو ، خبر رسانی و افزایش آگاهیهای جامعه است، هر چند مصرف و کاربرد آنها ، با یکدیگر تفاوت داشته و تأثیر آنها بر مخاطبین یکسان نیست.
مطالعه مطبوعات کاری فردی و سرگرم کننده است. کسی که روزنامهای را برای مطالعه به دست میگیرد. مطالب مورد نیاز خود را برای مطالعه بر میگزیند و فرصت تفکر و انتقاد دارد و هر کسی نیز به شیوه و عادت خاص خود، روزنامه می خواند، اما رادیو و تلویزیون چنین نیست. استفاده از آنها گروهی است و یا در هنگام اشتغال به کار دیگری از آنها استفاده میشود.
تماشای تلویزیون در کانون خانواده است و مانع هر نوع فعالیت دیگری میشود، و بیننده منفعلانه و بدون داشتن امکان انتخاب یا تفکر هر چه را بر صفحه تلویزیون میبیند، میپذیرد.
حجم آگهی در مطبوعات
روابط صاحبان آگهی و نمایندگان آنها یعنی آژانسهای تبلیغاتی با مطبوعات، رابطه پیچیدهای است که بر نوعی دوگانگی استوار است. از نظر خواننده، ارزش روزنامه متکی به محتوای تحریر به آن است، ولی برای صاحب آگهی فقط کیفیت گروهی که روزنامه را میخوانند، اهمیت دارد. به همین دلیل مطبوعات ناگزیرند میان دو گروه متضاد مشتری خود، یعنی تبلیغات دارند و خواننده، توازن برقرار کنند تا بدین ترتیب نه خوانندگان خود را از دست بدهند و نه از کمک مای صاحبان آگهی محروم شوند.
اصولاً حجم آگهی در مطبوعات به زمان و روزهای هفته بستگی دارد. روزهای آخر هفته مقدار تبلیغات کمتر است و از آن مهمتر فصلهای سال است که بر کیفیت و کمیت آگهی ها تأثیر میگذارد. یکی از موارد رقابت بیان مطبوعات با رادیو و تلویزیون، مربوط به آگهی هایی است که جنبه ملی داد. گروهی از مخاطبین معتقدند چاپ آگهی در مطبوعات موثر از تبلیغات در رادیو و تلویزیون است و خواننده مطبوعات، جهت مفاهیم پیام را درک میکنند.
از عوامل مهم ارائه تبلیغات به مطبوعات، تیراژ و خط مشی، قطع، محتوا، موقعیت جغرافیایی و مکان توزیع است، که این موارد برای رادیو و تلویزیون وجود ندارد. آگهی همانگونه که عنصر حیاتی ادامه فعالیت مطبوعات است، به همان نسبت نیز میتواند به نقطع ضعف آنها تبدیل شود، چرا که هر چقدر وابستگی نشریهای به این منبع درآمد بیشتر باشد. آسیب پذیرتر خواهد بود.
از دیگر تمایزات مطبوعات با رادیو و تلویزون تأثیرگذاری تبلیغات بر ظاهر مطبوعات است. افزایش تعداد صفحات ، یکی از نخستین موارد تأثیرگذاری است، در حالی که تبلیغات هیچ گونه تغییری در ظاهر رادیو و تلویزیون به وجود نمیآورد.
یکی از دیگر از دلایل استفاده از تبلیغات در مطبوعات، جلب توجه و جذب مخاطب و خریدار بیشتر است. در حالیکه رادیو و تلیویزیون نیازی به استفاده از چنین اهرمی ندارند. به طور کلی میتوان گفت و نقش آگهی در زمینه توسعه اطلاعات اقتصادی، به اندازه نقش تبلیغات در سیاست مهم، و تأثیر گذار است.
میزان تأثیر آگهی در مجلات
راهنمای مجلات راهنمای جامع آگهی دهندگان ، آژانسهای تبلیغات و بازاریابی «مجلات مصرفی» عنوان اثری است که توسط نهاد معروف ناشران مجلات آمریکا روانه بازار کتاب شده است. این مرجع معتبر، حاوی تازهترین یافتههای آماری درباره جنبههای گوناگون صنعت تبلیغات در محلات است. تنوع مقولات تحریری، تیراژ و تأثیرات قوی آگهی دادن در مجلات به دلیل روابط ویژههی نشریه تخصصی با مخاطبانش، جزو اصلیترین مضامینی است که در این کتاب راهنما به چشم میخورد.
این کتاب در حال حاضر در سیاست MPA قابل don bad است و جداولی که میبینید همه از بخشهای گوناگون همین کتاب مرجع استخراج شده است. جدول را به گونهای انتخاب کردهام تا به این نکته برسیم که درج آگهی در نشریات تخصصی که تقریباً در دنیای امروز برای هر نوع سلیقه و گرایشی مجله وجود دارد- چگونه توجه قرار دارد.
بررسی ۱۱۳ نشریه برتر جهان نشان د ده است که سرگرمی ، مشاهیر، فرهنگ و مسائل انسانی و پوشاک به ترتیب بیشترین توجه را به خود جلب کردهاند.این بررسی که در سال ۲۰۰۱ صورت گرفته است، تعداد صفحات تحریری- و نه تبلیغات – را محاسبه کرده و به نتایجی رسیده است که آن را در نمودار یک میبینید. منبع این نمودار، از نتایج تحقیقی استخراج شده است که از طرف مجله Hall صورت گرفته است.
سطح مطلب و تبلیغات
سطح تبلیغات و مطلب در یک مجله تابع چه درصدی باید باشد؟، در واقع گمان میکنید چه حجمی از یک مجله را باید به تبلیغات اختصاص داد و چه حجمی از آن را به مطلب؟ طبق یافتههای تحقیق مورد نظر ما که در کتاب راهنمای مجلات ۲۰۰۳ – ۲۰۰۲ به چاپ رسیده، این درصد حاکی از ۴۵/۰ برای تبلیغات و ۵۵/۰ برای مطالب است (نمودار شماره ۲)
درآمد از اشتراک، تبلیغات و تک فروشی، راهنمای جامع مجلات در یک رابطه مقایسهای به تماشای نقش اشتراک تبلیغات و تک فروشی دردآمد مجلات نشسته است. راهنمای جامع مجلات نتیجه یک تحقیق دیگر را که به سفارش MPA انجام شده، این چنین ارائه میکند.
نتایج نمودار شماره ۳ نشان می دهد میزان درآمد مجلات از آگهی و فروش نشریه برابر بوده است: ۵۰ درصد آگهی و ۵۰ درصد فروش (۳۶ درصد + ۱۴ درصد)
نوع و ابعاد آگهی ها
جالب است بدانید که آگهی های چهار رنگ تخت (یک صفحهای) در نوع تبلیغات که به مجلات داده میشود، جنبه پایه را دارد. به هر حال شاخص یادآوری آگهی ها به قرار زیر است:
یک صفحهای ۴ رنگ ۱۰۰ ، صفحه جلد ۴ رنگ ۱۲۰، صفحه دوم جلد ۴ رنگ ۱۱۲، صفحه سوم جلد ۴ رنگ ۹۰، صفحه دوم جلد تا خورده ۴ رنگ ۱۴۵، دو صفحهای داخل ۴ رنگ ۱۳۰، دو صفحهای داخل ۲ رنگ ۱۱۰، در صفحهای افقی ۴ رنگ ۶۰، دو صفحهای داخل سیاه و سفید ۹۵، دو سوم صفحهای عمودی ۴ رنگ ۸۱ ، یک دوم صفحهای افقی ۴ رنگ ۷۲، یک سوم افقی ۴ رنگ ۶۰، یک سوم افقی و عمودی ۲ رنگ ۴۷، یک سوم عمودی سیاه و سفید ۴۲ ، یک صفحهای ۲ رنگ ۷۸ ، یک صفحهای سیاه و سفید ۷۴ .
آگهی مجلات
در دنیایی که امروز مخاطبان از همه سوزیر بمباران پیامهای انواع رسانههای کلاسیک و مدرن قرار دارند، باز هم نقش مجلات در عرصه آگهی ها انکار ناپذیر باقی مانده است. نتایج تحقیقات پیاپی که در راهنمای جامع مجلات ۲۰۰۳ – ۲۰۰۲ عرضه شده و حکایت از این نکات دارد.
.۱ 25 مجله برتر جهان از ۲۵ شبکه تلویزیونی و ۲۵ سایت برتر اینترنتی جهان، بیشتر به دست مخاطبان بزرگسال میرسند.
.۲ توجه مخاطبان به تبلیغات مجلات و پاسخ دادن به آنها (واکنش نشان دادن مخالطب در برابر تبلیغات ) مشهود است.
.۳ ماهیت بر قابل مجلات باعث میشود تا در طول روز در دسترس مخاطبان باشند.
.۴ سهم سالیانه مجلات، در بازار هزینه های رسانه با همواره رو به افزایش بوده است.
.۵ مجلات امکان صیقل زدن پیام ها را به تبلیغات دهندگان میدهند و باعث میشوند دوباره در ارتباط با مخاطب سرمایهگذاری کنند.
جدیدترین شیوه جذب مخاطب که نسبت به سایر روشهای تبلیغات فوق، از گستردگی و تأثیرپذیری بسیار کمتری برخوردار بوده، بیلبورد است.
از ابتدای و در سینما به جهان صنعت و همگام با رشد آن، استفاده از تابلو نقاشیهای بزرگ آغاز گردید، هر چند ملاک استفاده از آن تابلوها ، تبلیغات نبود بلکه معرفی فیلم بود، چرا که بسیاری از مردم از این که در سانتی تاریک بنشینند. وحشت داشتند. اما به نظر میرسد اولین مورد ثبت استفاده از تابلوهای بزرگ تبلیغات ما به اواسط جنگ دوم جهانی باز میگردد.
در بحبوبه جنگ جهانی، هیتلر برای جذب هر چه بیشتر نیروهای نظامی، به مدیر تبلیغاتی خود «گوبلز» دستور داد حدود یکصد تابلو نقاشی، از صحنههای مهیج نبرد آلمان با سایر کشورها ترسیم شود که نشان میدهد پای سربازان آلمانی روی سینه نیروهای دشمن قرار داد و آنها دست های خود را بالا برده و ابزار شادمانی میکنند.
زیرا این تابلوها با حروف بسیار درشت نوشته شده بود: «آلمانی، یعنی برتری» این اقدام تبلیغاتی طی یک هفته حدود دویست هزار داوطلب را در صف اعزام به جبهه قرار داد.
از آن تاریخ به بعد، کیفیت و کیمیت استفاده از تبلیغات محیطی تغییرات بسیار زیادی یافت به گونهای تحولات اساسی و قابل توجه آن موجب گردید تا به عنوان رسانهای تبلیغاتی مورد استفاده قرار گیرد.
هجوم تابلوهای تبلیغات به عابر از سال ۱۹۴۹ آغاز و در همین سال نیز به بیلبورد شهرت یافت. در این سال، شرکتهای بزرگ و معتبر با ترسیم تابلوهای زیبا و چشم نواز، مطالب خود را منتقل نموده و به جذب مخاطب پرداختند. هنگامی که این تابلوها در بزرگراههای آمریکا نصب شده، آمار تصادفات به شدت افزایش یافت، به گونهای «ایزنهاور»، رئیس جمهور وقت آمریکا، هنگامی که دریافت این تابلوها تصادفات، وحشتناک جادهای را تا سه برابر افزایش دادهاند، گفت ، «من مخالف بیلبوردهای هستم که مناظر طبیعی را خراب میکند، اما نمیدانم در این مورد چه کار می توانم انجام بدهم.
در کالیفرنیا اگر کسی پوست شکلات خود را از ماشین به بیرون پرتاپ کند، پنجاه دلار جریمه میشود؟، اما وقت کسی یک بیلبود را در چشم انداز یک بزرگراه می کارد، جایزه هم میگیرد.»
در مقابل گروه مخالفان، طرفداران نیز بیکار ننشستند. آنها با زیرکی تمام، بسیاری از قانونگذاران مختلف با بیلبورد را با دادن فضای خالی و رایگان به آنان، بخصوص در دوران انتخابات مدیون خود نمودند. اولین صید تبلیغگران قدرتمند، اداره دارایی آمریکا بود که با دریافت چهار هزار بیلبورد رایگان در سراسر آمریکا، مردم را به پرداخت مالیات وارانه گزارش صحیح مالیات ترغیب نمود.
این ابتکار موجب شد کند ترازو، اندک اندک به طور مساوی نیروهای موافق و مخالف ، توازن یابد. پس از آنکه در سال ۱۹۶۱ دولت کمک در کاناداد صدها نفر را فرستاد تا بیلبوردها را با تیر خراب کند، تا سال ۱۹۶۳ که همان دولت دو هزار یکصد بیلبود رایگان از صاحبان تبلیغات دریافت نمود، وقایع بسیاری اتفاق افتاد که نهایتاً به سود بیلبورد تمام شد.
بیلبود در کشور ما قدمتی بیش از تلویزیون دارد. هنگامی که در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به فرهنگ، وی قصد عبور از مرز راد داشت، تابلوی بزرگی نظر راننده او را جلب نمود. بر روی این تابلو، که در مقابل قهوهخانه بین راهی قرار داشت، نوشته بود: چاپی و قلیان ما ، خستگی راه را از شما میگیرد. بفرمایید داخل.
از آن زمان تاکنون واکنشهای متفاوت و بعضاً متضادی نسبت به نصب بیلبوردها در مطالب، از جانب مردم و مسئولین بروز نمود. تا جایی که در برخی از موارد، شاهد تخریب بسیاری از بیلبوردهایی بودیم که در معرض دید مردم قرار داشت. اما به نظر میرسد سهم تقریباً دو درصدی بیلبورد از تبلیغات.
چنان مؤثر نباشد که ذهن مسئولین یا مخاطبان را مکدر نموده و درگیر کند. به همین سبب بسیاری از مخالفین، آتش بسی اعلام نشده را از آغاز نموده که تاکنون ادامه دارد.
آگهی در تلویزیون باید حرف تازهای داشته باشد
اجازه بدهید قبل از پاسخ به این سؤال، یک نکته را روشن کنیم. ما در تبلیغ اگر نگوییم چیزی بلکه نیسیت، دستکم باید اعتراف کنیم چیز زیادی از آن نمیدانیم. پرونده تبلیغات سنتی از جمله تبلیغات مستقیم تقریباً در دنیا بسته شده و حتی در کشور ما هم که هنوز جبهههای متعددی از رسانههای سنتی فعالیند ، دیگر این شیوه ها جواب نمیدهد، اما ظاهراً کمتر کسی حاضر است این واقعیت را بپذیرد.
اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم، انتقال پیام به مخاطب که هدف اصلی تأسیس هر رسانه و طراحی در نوع تبلیغ است. نیاز به فهم و درک چند عامل مهم از جمله اجزای سیکل ارتباط دارد.
این همه دانش است و هم هنر، به معنای واقعی کلمه و در تمام شاخه ها و رشتههای آن. یک پیام، حتی وقتی گیرنده پیام (مخاطب) آمادگی و حتی بالاتر از آن ، اشتیاق برای دریافت آن دارد، باید با انتخاب رمزگذار مناسب و دقیقاً متناظر با رمزگشای مخاطب و در قالب (کلام، نوشتار، حرکت بدن و . . . ) و محیط حامل، صحیح منتقل شود تا اثرگذار باشد.
حال در نظر بگیرد این روند در حالی که مخاطب علاقهای به دریافت پیام نداشته باشد و یا حتی گارد خود را در مقابل آن بسته باشد، باید شامل ظرافیتها و همزمان پیچیدگیهایی باشد.
طراح و فرستنده پیام تبلیغ برای اثر گذاری در جامعه مخاطب باید آن را بسیار خوب بشناسد. شناخت نسبتاً کامل از تاریخ زبان دین، فرهنگ ، علائق هنری، حساسیتهای اجتماعی، ملاحظات اقتصادی و سیاسی و مانند این ها از ضروریات طرحی قالب برای انتقال پیام تبلیغ است. حال این که دست اندرکاران امر تبلیغ در کشور ما چقدر برابر علوم اشراف دارد. موضوعی است که باید بررسی کرد.
اجازه بدهید با دو مثال، قدری موضوع را روشن تر کنیم. زمانی که ۲۴ تصویر در یک ثانیه از مقابل سلولهای عصب بینایی در شبکیه چشم عبور کند، مغز انسان حکایت تقیباً طبیعی تفسیر و درک میکند و طبیعاً با تغییر این نسبت تصاویر، به صورت سریع یا آهسته در مغز درک میشود.
در صورت افزایش تعداد تصویر در ثانیه، کم کم وضوح تصویر کاهش مییابد تا جایی که وقتی به شفت فریم در ثانیه رسد، تقریباً چیزی دیده نمی شود. اما نکته مهم اینجاست که مغز ار این مدت همه تصاویر را دریافت میکند و هر چند به علت سرعت بالای تصویر قادر به پردازش آنها نیست، اما تأثیر آن را نسبت میکند.
(وقتی مشا به یک تیر چراغ برق سیمانی بسیار محکم تکیه دهید، تصور میکنید حرکتی نکرده، اما عکسبرداری دقیق الکترونیکی نشان میدهد حتی سایش پرکاه به این تیر چراغ برق اندکی باعث جابهجایی آن میشود.)
در یکی از مسابقات جهانی فوتبال، مشاوران تبلیغات شرکت کوکاکولا از این خاصیت «نور و فیزویوژیک» مغز انسان نهایت بهره را بردند. آنان در قراردادی از شرکت پخش مسابقات فوتبال خواستند بین هر شخصت فریم تصویر، فقط یک فریم تصویر کوکاکولا را پخش کند.
به این ترتیب، صدها میلیون بیننده در سراسر جهان و حتی کارمندان شرکتهای رقیب، بدون آنکه بدانند برای نوشیدن کوکاکولا، عطش فراوان پیدا و سود سرشاری را به سوی شرکت کوکاکولا روان کردند.
مثال دیگر این که اغلب تصویر میشود بین در نیمه و فوتبال بهترین زمان برای تبلیغ است، حال آنکه نتیجه یک تحقیق گسترده در این زمینه در آلمان نشان میدهد این بدترین زمان است. در این تحقیق مشخص شد بین دو نیمه فوتبال ، خروجی فاضلاب شهر مورد مطالعه، به میزان قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
علت این هم آن است که تماشاچیان فوتبال، بسیاری از کارهای خود را جمله رفتن به دستشویی را به این زمان موکول می کنند. یا تصور کنید پخش زیرنویش تبلیغ یک کالا زمانی که تبیم یا فرد محبوب مخاطبان ، طرف مغلوب مسابقه است، به بیننده چه حالی دست میدهد.
نظرتان در باره خلاقیت و نوآوری در آگهی های تلویزیونی چیست؟
پاسخ به این سئوال هم مثبت ست و هم منفی، نوآوریهای خوب و جذابی بعضاً در آگهیهای بازرگانی دیده میشود. نظیر استفاده از شخصیتهای عروسکی یا کارتونی یا افرادی نظیر شخصیتهای تبلیغی «پاک یادت نره» و لاستیک «دنا» اما تکرار بیش از حد آنها و بعضاً کپی برداری از آنها اثر عکس دارد.
آگهی تبلیغاتی در تلویزیون ما پر کشش و متفاوت است؟
پیام بازرگانی باید تا حد امکان کوتاه ، پرمحتوا، جذاب، پرکشش و مهمتر از همه بیاد ماندی باشد. از این نظر اگر چه در مواردی کارهای زیبایی دیده میشود، اما فراگیر نیست. این اصل در مورد هر برنامه تلویزیونی صاق است که اگر شما روی خودتان را از صفحه تلویزیون برگردانید، اگر نگوییم همه پیام، دستکم بخش قابل توجهی از آن را از دست خواهید داد، اما این اتفاق در تلویزیون ما اعم از آگهی بازرگانی اغلب رخ نمی دهند، یعنی پیام رادیویی منتقل می شود.
برای شادابی و اثرگذاری تصویری تبلیغات تلویزیونی چه کنیم؟
تبلیغات تلویزیونی باید حرف تازهای برای گفتن داشته باشد و تکراری و خسته کنده نشود. قطعاً تلویزیون هم بخاطر فراگیری آن و هم بخاطر فرهنگ نسبتاً شفاهی مردم ما در جذب پیام می تواند رسانهای موفق باشد.
میتوانید به یک کار متفاوت اشاره کنید؟
مدتی است که گهگاه چنین تبلیغات دیده می شود، اما ریشه ندارد. ممکن است در کوتاه مدت مؤثر باشد، ولی قطعاً در دراز مدت جواب نخواهد داد.
اربابان ضروری میدانم این نکته را هم یادآوری کنم که ما هنوز در ابتدای راه هستیم و دستاوردهایی فعلی اگر چه ایده آل نیست، ولی امیداوار کننده است.
دنیای امروز را عصر رسانهها نامیدهاند. این تعبیر بسیار دقیق است، چرا که رسانههای جهان تمام فضای زندگی ما را به اشغال درآوردهاند. رادیو، تلویزیون ، اینترنت و پیامهای کوتاه (SMS) چنان ما را در چنبره خود گرفتهاند که گویی رهایی و خلاصی از سیطره آنها ممکن نیست.
گسترش رسانه ها درجهان امروز تمامی اشکال زندگی ما را دستخوش دگرگونی کرده و در این میان، شیوه خرید کردن ما را نیز تحت الشعاع قرار دادهاند. رسانهها به عنوان کاربردان تبلیغ در عصر حاضر و بخصوص در دهه اخیر، فضا را به گونهای تغییر دادهاند که هیچ کس نمیتواند ادعا کند از تأثیر تبلیغات تجاری در اشکال رسانههای آن بر حذر است.
نتایج یک تحقیق حاکی است که هر شهروند در کشورهای توسعه یافته روزانه در معرض هزار پیام تبلیغاتی است که او را دعوت به خرید یا استفاده از محصول خاص میکند. با فرض ینکه این تحقیق دقیق نباشد و حتی به صورت صد در صد نیز اغراق شده باشد با هم در مییابیم که میزان پیام تبلیغات چقدر زیاد است.
اما آیا همه این پیامها مؤثرند تبلغیات زیاد، مستمر و بدون برنامه، نه تنها باعث جلب مخاطب نمیشود، که در او وقفه ایجاد کرده و باعث میشود مخاطب به پیام پاسخ منفی بدهد. اما آیا راه حلی برای این مشکل وجود دارد؟
پاسخ این سوال در چهار فرض است:
⦁ انتخاب دست مخاطب هدف
⦁ تبلیغات در مکان درست
⦁ تبلیغات در زمان مناسب
⦁ تبلیغات درست پیام
یافتن پاسخ مناسب برای این چهار عرض در گروه حل چهار سؤال سنتی است: «کی، کجا، کی و چطور؟»
⦁ انتخاب درست مخاطب هدف
⦁ شناخت مخاطب، اطلاع یافتن از سلیقهها و علاقهمندی هایش، گرایشها و نحوه تفکرش به مادر درک بهتر او و یافتن پیام مناسب و مؤثر کمک میکند. این اطلاعات هم چنین ما را دریافتن رسانهای مناسب با شأن و سلیقه او رهنمون میکند.
⦁ از مکان درست تا زمان مناسب
⦁ درک صحیح و ذوق مخاطب به ما کمک میکند تا دریابیم که پیاممان در کجا و در چه زمانی مخاطبان تأثر درست و مناسب را خواهد داشت. استفاده دقیق از رسانه به گونهای که پیام رسانیای با حداقل خطا، مخاطب خاص را خدف قرار دهد، اصل مهمی است،
همین وقت نظر این که به پیروزی یا شکست پیام تبلیغاتی منجر میشود. کشف رابطه پیام با محصول و برد مشخص و ایجاد ارتباط تنگاتنگ و پیوسته پیام با محصول، موضوعی بسیار پراهمیت است. هر چه مخاطب ما فرهیخته تر باشد، این رابطه و ارتباط باید به شکلی دقیقتر برقرار شود.
⦁ پیام درست
طراحی دست و رسای پیام، شاه کلید موفقیت پیام است. با درک صحیح چارچوبهای نظری، فکر، نیازها. نگرشها، زمان تأثیر پذیر و باورهای مخاطب هدف ، می توان پیام صحیح، درست، مؤثر و مرتبط را طراحی و ارائه کرد.
تأثیر گرافیک در تابلوهای تبلیغات
چگونه تصویر، حروف درنگ در خدمت تابلوهای تبلیغات بگیریم تابلوهای یکی از وسایل ارتباط بصری هستند که کاربرد طراحی گرافیک در امپرپیام رسانی آنها بسیار گسترده است و این ارتباط به ابزار اطلاعات به عنوان محتوا، وسایل انتقال به عنوان اجزاء نیاز دارد و این دو باید در کنار هم ، در ایجاد یک ترکیببندی مناسب جهت القای پیام تصویری، هماهنگ باشند.
مثلاً در یک تابلو نمیتوان جداگانه به پیام نوشتاری که در کنار دیگر عوامل بصری قرار دارند نگریست، بلکه شکل، نوع، اندازه و حالت قرارگیری حروف باید مناسب باشد.
ابزار: ابزار شامل سه عنصر تصویر، نشانه و نوشته میباشند که این عناصر می توانند در کنار هم به عنوان یک طرح واحد، حامل پیام بوده و یا به طور جداگانه ایفای نقش کننده به هر حال کاربرد آنها به صورت ترکیبی یا مجزا، به متقتضای رسا بودن پیام در تابلو میباشد.
در جایی ممکن است پیام تابلو تنها از طریق کلام و در جایی دیگر پیام تنها از طریق تصویر و یا از ترکیب دقیق و ماهرانه تصویر و نوشته شود. گر چه ترکیب تصویر و نوشته نشان می دهدکه طراح گرافیکی از دو عامل ارتباطی کاملاً متفاوت برخودار است: یکی نوشته یا کلام بعنوان جایگاه واژهها و دیـگری تصویر به عنوان یک اثر خطی، چند رنگ، سه بعدی و یا دارای مفاهیم انتزاعی.
الف- تصویر به عنوان یک عالم ارتباطی به چند صورت قبل ارائه است: 1) تصویر می تواند موضوع پیام باشد که در کنار آن میتوان از دیگر ابزارها اطلاعاتی مثل نوشته و نشانه و عناصر بصری استفاده کرد.
این شیوه در تبلیغات تجاری کاربرد دارد. ۲) تصویر ممکن است به عنوان نماد، ویژگی و . . . موضوع پیام جهت القایی بهتر پیام به کاربرده شود و گاهی نیز در کنار تصویر، خود موضوع قرار گیرد. ۳) تصویر می تواند جهت ارتباط با بیننده و درک محتوی پیام، از شکلهای تجریدی از عناصر بصری مثل بافت، حجم ، رنگ و کیفیات بصری مانند ریتم، و تعادل . . . باشد.
ب- نوشته: نوشته به عنوان مفهومی در علایم و تابلوها میتواند به تنهایی و به وسیله حروف الفبا حامل پیام باشد و یا در کنار دیگر عناصر مانند تصویر به منظور ارائه بهتر پیام به کار رود، همچون تابلوها تبلیغات، اما در برخی دیگر که بیشتر دارای علائم تصویری میباشند بنا به ضرورت و تفهیم بیشتر، کارآیی، مانند علایم راهنمایی و رانندگی.
کاربرد نوشته از لحاظ بصری، جدا از مفهوم، بابد با روح پیام مناسبت داشته باشد، به عبارت دیگر ، نحوه قرار گیرد نوشته در تابلو و نیز فرم طرحی حروف و رنگ آن هماهنگ باشد. توضیحات زیر چگونگی هماهنگی حروف و نوشته در تابلو را بیان میدارد:
.۱ نحوه قرارگیری نوشته: در جای گذاری نوشته در تابلو، سه شیوه را میتوان معرفی کرد:
الف) سمت چپ،
ب) سمت راست،
ج) وسط تابلو.
کاربرد حروف جدا از روشهای فوق باید با آگاهی باشد تا وحدت عناصر تابلو را حفظ کند. فاصله و فضای بین حروف باید متناسب با اندازه آن باشد.فواصل ناهماهنگ بین حروف و کلمات، به عبارتی دیگر فشردگی یا گسیختگی آنها، قابلیت خواندن را کم کرده و باعث آشفتگی بصری میشود.
در این مورد فواصل خطوط نیز حایز اهمیت است. رعایت این مسأله در مورد حروف فارسی مهمتر است، زیرا این خط دارای صعود و نزولهای بیشتری بوده، پس مستلزم فاصلهگذاری بیشتری است. برای تأکید بر واژهایی چون عانوی کافیست با افزودن فاصله سطرها با دیگر خطوط و تکرار آنها در زمینه حاشیه و . . . نیز حروف بزرگ، وزن و رنگ استفاده کرد. فاصلهگذاری حاشیه سطر نوشتهها حایز اهمیت است. عموماً از نظر بصری بهتر است که فواصل حاشیهای به طور افقی در طول قاعده تابلو بیشتر باشد تا در ارتفاع.
۲- اندازه حروف: انتخاب اندازه حروف عمدتاً بستگی به فضای کار دارد. با تعیین اندازه ارتقاع حروف در تابلو چنانچه شکل اولیه پانل از قبل تعیین نشده باشد، میتواند در تعیین شکل تابلو مؤثر باشد. مثلاً در یک تابلو باید پیامی متشکل از شش کلمه قرار گیرد.
اگر ارتفاع حروف جهت رؤیت بموقع آن ۳۰ سانتیمتر محاسبه شود میبایست جهت یک سری یا دو سطی نوشتن متن، اندازه مناسبی را برای تابلو در نظر گرفت. در عین حال طراحان باید اشکال مختلفی را مد نظر قرار داده تا ابعاد مناسبی بر یتابلو، بویژه تابلوهایی که به طور متحد الشکل ساخته میشوند، بیابند و این ابعاد بتوانند جوابگوی کلیه ضروریات تابلو و همچنین با رعایت هماهنگی با محیط آن باشد.
۳- فرم حروف: حروف، با توجه به انتخاب آنها در تابلو، خوب باید جلوه میکنند. استفاده از حروف نامناسب باریک یا ضخیم و . . . میتوان خوانایی و تشخیص نوشته را دشوار سازد. مثلاً در یک تابلو که دارای پیام اطلاعاتی است، باید از حروف کلاسیک و خوانا استفاده کرد. استفاده از حروف برجسته از قابلیت رؤیت آنها میکاهد.
این حروف ممکن است دارای ضخامت بوده و یا هر حرف جداگانه، بوسیله پایهای ، به زمینهی تابلو متصل شده باشد که بر اثر تابش نور خورشید یا نور مصنوعی روی تابلو، سایه تشکیل شده بر اثر برجستگی حروف و ادغام با آن باعث ناخوانایی تابلو گردد.
البته این گونه روشها به منظور تنوع در ساخت علایم مناسب است و برای رفع این مشکل میتوان از حروف روشن بر روی زمینه تیره استفاده کرد. این مسئله علاوه بر ایجاد کنتراست بین آن دو مانع از ایجاد سایه میشود و همچنین میتوان نوشته را بر روی زمینه مناسب با خطوط محیطی نوشته و یا کادری مستقل از آن ترسیم کرده و سپس بر روی تابلو نصب کرد.
ترکیب حروفی کلمات نیز نیاز به توجه و دقت دارد. حتی در انتخاب فرمی از حروف ممکن است یک یا دو حرف در یک عبارت نازیبا باشد و این امر بر کل ترکیب نوشته تأثیر منفی میگجذارد.واژهه از روی ترکیب کلی آنها خوانده میشود نه شکل حروف. همانگونه که عنوان شد برا علائم، میتوان فرمی از حروف را انتخاب کرد و یا طراحی حروف نمود که البته یک طراحی حروف موفق و مناسب میتواند جذابیت طرح تابلو را افزایش دهد.
در طراحی حروف باید به دو خصوصیت یعنی محتوا و زیبایی حروف توجه شود، حروفی که طراحی میشود شاید بر ی یک ملت یا یک زبان دارای مفهوم باشد. اما وقتی جنبه بینالمللی به آن بدهیم، حروف برای افرادی با زبان های بیگانه به صورت خطوط بدون مفهوم در تابلو به چشم میخورند.
لذا حروف طراحی شده باید به گونهای طراحی شود که برای افرادی با زبانهای بیگانه دارای زیبایی باشد. در بعضی از روشها طراحی حروف، فقط جنبه تجاری یا کاربردی نوشته را در نظر میگیرند. در این موارد، خط به حد زیادی از ریشه سنتی خود جدا میشود.
از دیدگاه تزئینی ، خطوط قدیمی مثل نستعلیق، شکسته نستعلیق و . . . دارای تناسب و در عین حال زیبا هستند. ولی قابل ذکر است که شکل حروف باید تمایل به سادگی داشته باشد که در نتیجه، یک مجموعه کامل حروف که دارای هماهنگی و شباهت بسیار زیادی هستند به وجود آید که به یقین به خوانا بودن آن کمک زیادی میکنند این مسئله از موارد ضروری کاربرد خط در تابلو میباشد، چرا که در رفت و آمد سریع شهری ، پیام آنها باید سریع منتقل شود، اما همانطور که گفته شد، در کنار خوانایی میبایست به مسئله زیبایی حروف نیز توجه شود.
البته زیبایی حروف نباید به خوانایی لطمه بزرند، در فرم حروف نیاز به استفاده از عناصر زیادی برای به وجود آمدن زیبایی نیست، زیبایی قفط باید وقفهای را در بیننده ایجاد کند تا دیگر مشخصات حمله یا نوشته، فرصتی برای دیده شدن پیدا کند و مخاطب را در جریان محتویات خود قرار دهد. ام روزه با رواج کالاهای مصرفی و تنوع آنها، بازار دائمی برای آثار تبلیغات به وجود آمده است که با استفاده از خط در گرافیک تهیه شده که نشانگر رابطه گسترده خط و گرافیک میباشد.
ترکیب بندی خط در آثار گرافیکی را باید از اساسیترین بخشهای کار طراحی حروف برشمرد. چگونگی خطوط و تصاویر و انتخاب نوع خط و رابطه دقیقش با موضوع در فضای انتخابی و فضای خالی و نقاط طلایی واقع در صفحه برای به وجود آوردن یک اثر جذاب گرافیکی، لازم و ضروری است.
در واقع یک طراح گرافیک نیاز مبرمی به شناخت خطوط و استفاده بجا از آنها یا طراحی انواع دیگر خطوط دارد. برای توضیح بیشتر رابطه خط با گرافیک، به بررسی طراحی حروف فارسی در تابلوهای تبلیغات میپردازیم:
الف) در جایی که خط در متن تصویر به کار نمی رود و نقش تصویری بر عهده دارد، باید به گونهای به کار برده شود که به تصویر لطمه نزند.
ب) در تابلو، حروفی که در حد هماهنگی و اتحاد یا تصویر به کاربرده میشوند. باید طوری طراحی شوند که در همگونی با تصویر، روحیه و محتوای آن را در برداشته باشند و دارای قدرت کافی از نظر بصری باشند.
ج) طراحی حروف باید با شخصیت و موضوع تابلو مناسب باشد و دارای قابلیت خوانایی از دور باشد. ظرفیت تصویر خوانی در به کارگیری حروف باید کاملاً رعایت شود که برای دستیابی به این مسئله باید به مواردی از قبیل تأثیر و قدرت تابش رنگها و نیز ضخامت و اندازه حروف توجه کافی نمود.
د) در اغلب تابلوها، کنتراست رنگی خط با متن تابلو وجود داشته باشد. تا جایی که ممکن است باید هویت فرهنگی تابلو حفظ شود.
۴- رنگ حروف: ایجاد یک کنتراست مناسب، تأثیر فراوانی در خوانایی متون یک تابلو به جای خواهد گذاشت.
۵- قابل رؤیت بودن حروف: حروف متن تابلو باید در یک زمان خاص دیده و خواند شوند که ممکن است، بسته به نوع طراحی، سریع یا دیر خوانده شوند. چنانچه سرعت خواندن و تشخیص نوشته ضروری باشد باید در اندازه حروف دقت کافی مبذول داشت. در استفاده یا در موارد خاص طراحی حروف، باید به مسائلی چون میزان سواد و سن مخاطب توجه کرد.
۶- عوامل مؤثر در خوانایی حروف: این عوامل را می توان به پنج بخش تقسیم کرد. اندازه و وزن، ضخامت، کنتراست با زمینه، عدم فشردگی، پیوستگی عناوین با متن.
ج) نشانه: نشانه تصویر، کلمه و نام است که ساده، مختصر و مؤثر میباشد و بر دو گونه است: نشانههای تصویری و نشانههای نوشتاری.
۱- نشانههای تصویری: این نشانهها به علت کیفیت گوناگون و پیام و مفهوم سمبلیک آنها به چهار بخش تقسیم میشود:
الف- تصاویری که مفهوم نمادین آنها با موضوع رابطه غیرمستقیم دارد. تصویر موضوع را به ذهن متبادر میکند. مثل تصویر سیمرغ و پرنده برای آژانسهای هواپیمایی مسافرتی.
ب- تصاویری که مفهوم نمادین آنها با موضوع ر ابطه مستقیم دارد، مثل تصویر کتاب برای یک کتابفروشی.
ج- تصاویری که مفهوم نمادین آنها با موضع نه ارتباط مستقیم و نه رابطه غیرمستقیم دارد و انتخاب آنها به عنوان نشانه، نمایشی از بستگی موضوع با دیرینگی نیتی یا ملل تصویر است، مثل انتخاب نقوش بومی و ملی برای نشانهها.
د- تصاویری که به صورت مجرد و انتزاعی که ابتدا حاوئی مفهوم و اشاره نیستند، بلکه پس از انتخاب به عنوان نشانه، به تدریج مفهوم را در بر میگیرند.
۲- نشانه های نوشتاری: این نشانهها به جای تصویر در طراحی شان از حروف استفاده میشود و دو قسمت دارند: مونوگرامها که نشانههایی هستند که با حروف اول نام موضوع طراحی میشوند و لوگوتایپها که نشنههایی هستند که در آنها نام کامل موضوع طراحی میشود.
وسایل انتقال: وسایل انتقال، عناصر بصری هستند که کلیه آثار تجسمی را قابل رؤیت میکنند و عبارتند از: نقطه، خط، سطح، حجم، شکل، بافت، سایه و روشن، رنگ، مقیاس، حرکت، این عناصر، ماده خام تمام اخبار بصری هستند و به شکلهای مختلف با هم ترکیب میشوند.
انتخاب این عناصر و طرز تأکید بر برخی از آنها در یک اثر بستگی به ساخت و نوع کار دارد. یک اثر بصری مثل تابلو را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد. ولی بهترین شیوه برای درک اثر، تجزیه آن به عناصر تشکیل دهنده اولیه آن است.
این عمل، فهم ما را از یک کار بصری بسیار عمیقتر می کند و نیز برای تجسم اولیه یک تصویر و تعبیر و تفسیر آن از طرف بیننده سودمند است. عناصر بصری جهت ایجاد وحدت و همبستگی در یک اثر میتوانند مؤثر واقع شوند و بدین منظور نیاز به اجزای تشکیل دهندهای دارند که کیفیت مطلوب را ایجاد نمایند و عبارتند از: ریتم، تعادل و کشش و . . .
نقطه: سادهترین و تجزیهناپذیرترین عنصر در ارتباط بصرس است که معمولیترین شکل آن، گرد است. نقطه در هر موقعیت مکانی، چشم را شدیداً به خود جلب میکند. چند نقطه خاصیت اتصال دارد و به عبارتی، چشم را راهنمایی میکند.
خط: اگر تعداد نقاط بسیار زیاد باشد و با هم ترکیب شوند و قبل تشخیص به صورت فردی نباشند به خط تبیدل می شوند. خط از اثر حرکت ابزرهاییی مثل روی صفحه به وجود میآید که دارای طول، عرض یا ارتفاع میباشد. خط دارای جهت، هدف، توان و انرژی زیاد است و ساکن نیست. خطوط، محیط و حدود تصویر را تعیین میکند که دخل ایجاد میشود.
شکل: از به هم پیوستن خطوط، سطح ایجاد میشود. اشکال سه گونه اصلی دارند: مربع، مثلث و دایره، که هر یک حالات و ویژگیهای خاص خود را دارند. از ترکیب این سه گونه اصلی، کلیه شکلهای موجود را میتوان ساخت.
حجم: حجم شکلی است دارای سه بعد از بهم پیوستن سطوح در فضا حاصل میشود.
مقیاس: اندازه شکلها را نسبت به هم مقیاس یا اشل میگویند. تمام عناصر بصری میتوانند تأثیر یکدیگر را تعدیل کرده و تغییر دهند و مهمترین عامل آن متقیاس است در واقعت عنصری کوچک به نظر میآید که در مجاورت عنصری بزرگ قرار بگیرد. نتایج بصری حاصل از مقیاس مطلق نستند و به آسانی تغییر میکنند.
حرکت: عنصر بصری حرکت، بیشتر به طور کاذب در صفحه دو بعدی طراحی میشود و در واقع صورت حقیقی ندارد و میتوان با عواملی چون ریتم و آهنگ در ترکیببندی، حالت حرت را القا کرد.
رنگ: رنگها علاوه بر تأثیر بصری، دارای اثرات روانی شایانی هم میباشند. جوامع با توجه به فرهنگ و موضوعاتی که در اطراف آنها وجود دارد، هر رنگی را به عنوان سمبل برای موضعی محسوب میکنند. این سمبل های دارای مفاهیمی هستند که در هر جامعهای بر اساس فرهنگ و ساختار فکری آنان از رنگ پیریزی میشود.
انتخاب رنگ عموماً در این مورد به گونهای صورت میگیرد که تابلوها از فواصل دور، گیرا و جذاب به نظر برسند و از رنگهایی که در مقابل هم ایجاد کنتراست میکنند. استفاده بیشتری میشود. مثل سیاه و سفید، زرد و آبی، سرمهای و نارنجی و . . . قطع اثر در ارائه رنگ آن بسیار مؤثر است.
اصولاً شلوغ بودن اثر از نظر رنگی به خصوص از فواصل دور، رساندن پیام را دشوار و گاهی نامفهوم مینماید و بییندهای که در حال راه رفتن یا در داخل وسیله نقلیه قرار دارد، فرصت چندانی برای تأمل و دقت در ساختار و درک پیام را نخواهد داشت.
در صورتی که بخواهیم بنا به هر دلیلی شلوغی رنگ داشته باشیم باید با علامت یا فلشی ، توجه مخاطب را به محتوا و پیام اصلی جلب کنیم. البته این علامت در قالب اشارات رنگی به کار خواهد رفت نه به طور واضح و آشکار.
این موضع و بکارگیری آن د ارای تکینکها و روشهای گوناگونی است که به مهارت و تجربه طراح بستگی خواهد داشت. سطح رنگ، در بیشتر موارد، هر چه گسترده تر باشد، دارای تأثیرگذاری بیشتری خواهد بود و به همین سبب است که اکثر تبلیغات را کنار هم روی دیوار میچسبانند.